مادر دوستت دارم!!!
Nangialy Hashimi Nangialy Hashimi

 

وقتي که تو۱ساله بودي، اون (مادرت) بِرای تو غذا ميداد و تورا تر و خشک مي کرد... تو هم با گريه کردن در تمام شب از اون تشکر مي کردي!
وقتي که تو۲ساله بودي، اون، برایت ياد داد تا چه طور راه بري.
تو هم اين طوري ازش تشکر مي کردي، که وقتي صدات مي زد، فرار مي کردي!
وقتي که۳ساله بودي، اون، با عشق، تمام غذايت را آماده مي کرد.
تو هم با ريختن ظرف غذات به کف اتاق ازش تشکر مي کردي!
وقتي۴ساله بودي، اون برات مداد رنگي خريد.
تو هم، با رنگ کردن ميز اتاق نهار خوري، ازش تشکر مي کردي!
وقتي که۵ساله بودي، اون، لباس شيک به تنت کرد تا به مهد کودک بري.
تو هم، با انداختن (به عمد) خودت تو گِل، ازش تشکر کردي! وقتي که۶ساله بودي، اون، تو را تا مدرسه ات همراهي مي کرد. تو هم، با فرياد زدنِ : من نمي خوام برم!، ازش تشکر مي کردي...!
وقتي که۷ساله بودي، اون، برایت یک توپ فوتبال خريد.
تو هم، با شکستن پنجره همسايه کناري، ازش تشکر کردي!!!
وقتي که۸ساله بودي،اون، برات بستني خريد.
تو هم، با چکوندن (بستني) به تمام لباست، ازش تشکر کردي! وقتي که۹ساله بودي، اون، هزينه صنف پيانوي تو را پرداخت. تو هم، بدون زحمت دادن به خودت براي ياد گيري پيانو، ازش تشکر کردي! وقتي که۱۰ساله بودي، اون، تمام روز رانندگي کرد تا تو را از تمرين فوتبال به صنف جيمناستيک و از اونجا به جشن تولد دوستانت، ببره.... تو هم با بيرون پريدن از ماشين، بدون اينکه حتی پشت سرت رو هم نگاه کني ازش تشکر کردي! وقتي که۱۱ساله بودي، اون تو و دوستت را براي ديدن فيلم بهسينما برد. تو هم، ازش تشکر کردي: ازش خواستي که در يک رديف ديگه بشينه!
وقتي که۱۲ساله بودي، اون دلسوزانه تو را از تماشاي بعضي برنامه هاي تلوزِيِونی بر حذر داشت.
تو هم، ازش تشکر کردي: صبر کردي تا از خانه بيرون بره و بعد...
وقتي که۱۳ساله بودي، اون برایت پيشنهاد داد که موهایته اصلاح کني.
تو هم، ازش تشکر کردي، با گفتن اين جمله: تو اصلاً سليقه اي نداري!
وقتي که۱۴ساله بودي، اون، هزينه اردو يک ماهه تابستاني تو را پرداخت کرد.
تو هم،ازش تشکر کردي: با فراموش کردن نوشتنيک نامه ساده!!!
وقتي که۱۵ساله بودي، اون از سرِ کار برمي گشت و مي خواست که تو را در آغوش بگيره و ابراز محبت کنه...
تو هم، ازش تشکر کردي: با قفل کردن درب اتاقت! وقتي که۱۶ساله بودي، اون برایت رانندگي ياد داد... تو هم ،هر وقت که مي تونستي ماشين را بر مي داشتي و مي رفتي ؛ اینطوری ازش تشکر کردي!

 وقتي که۱۷ساله بودي،و وقتيکه اون منتظر يه تماس مهم بود : تمام شب رو با تلفن صحبت کردي و، اينطوري ازش تشکر کردي
وقتي که۱۸ساله بودي، اون ، در جشن فارغ التحصيلي دبيرستانت، از خوشحالي گريه مي کرد..
تو هم، ازش تشکر کردي،اينطوري که تا تمام شدن جشن، پيش مادرت نيامدي!
وقتي که۱۹ساله بودي، اون، شهريه دانشگاهت را پرداخت، همچنين، تو را تا دانشگاه رساند و وسائلت را هم حمل کرد.
تو هم، ازش تشکر کردي،:با گفتن خداحافظِ خشک و خالي، بيرون خوبگاه، به خاطر اينکه نمي خواستي جلوی دوستات خودتو دست و پا چلفتي و بچه ننه نشون بدي!!! وقتي که۲۰ساله بودي، اون، ازت پرسيد که، آيا شخص خاصي به عنوان همسر مد نظرت هست؟ تو هم، ازش تشکر کردي با گفتنِ: به تو ربطي نداره !
وقتي که۲۱ساله بودي، اون، بهت پيشنهاد خط مشي براي آينده ات داد.
تو هم، با گفتن اين جمله ازش تشکر کردي: من نمي خوام مثل تو باشم!!! وقتي که۲۲ساله بودي، اون تو را، در جشن فارغ التحصيلي دانشگاهت در آغوش گرفت. تو هم،ازش تشکر کردي،ازش پرسيدي که: مي تواني هزينه سفر به اروپا را برایم تهيه کني؟!
وقتي که۲۳ساله بودي، اون، براي اولين آپارتمانت، برایت اثاثيه داد.
تو هم، ازش تشکر کردي،با گفتن اين جمله، پيش دوستایت،:اون اثاثيه ها زشت و قدیمی هستن!
وقتي که۲۴ساله بودي، اون دارايي هاي تو را ديد و در مورد اينکه، در آينده مي خواي با اون ها چي کار کني، ازت سئوال کرد..
تو هم با دريدگي و صدايي (که ناشي از خشم بود) فرياد زدي:مــادررر، لطفا تو در کارام دخالت نکن ! وقتي که۲۵ساله بودي، اون، کمکت کرد تا هزينه هاي عروسي را پرداخت کني، و در حالي که گريه مي کرد برایت گفت که: دلم خيلي برات تنگ مي شه... تو هم ازش تشکر کردي، اينطوري که، يه جاي دور رو براي زندگيت انتخاب کردي!!!

وقتي که۳۰ساله بودي، اون، از طريق شخص ديگه اي فهميد که تو بچه دار شدي و به تو زنگ زد.
تو هم با گفتن اين جمله ،ازش تشکر کردي، همه چيز ديگه تغيير کرده !!!
وقتي که۴۰ساله بودي، اون، برایت زنگ زد تا روز تولد يکي از اقوام را يادآوري کنه.
تو هم با گفتن"من الان خيلي گرفتارم" ازش تشکرکردي!
وقتي که۵۰ساله بودي، اون، مريض شد و به مراقبت و کمک تو احتياج داشت.
تو هم با سخنراني کردن در مورد اينکه والدين، سربار فرزندانشان مي شن، ازش تشکر کردي!!!

و سپس، يک روز، اون، به آرامي از دنيا ميرهو تمام کارهايي که در حق مادرت انجام ندادي، مثل تندر بر قلبت فرود مياد ...

------------ --------- ------ --------- --------- --------- -------

اگه مادرت،هنوز زنده هست، فراموش نکن که بيشتر از هميشه برایش محبت کني : با كوچكي يك بوسه تا بزرگي گفتن مادر دوستت دارم ...






October 30th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي